دانلود مانهوای نقش شاهزاده خانم بر یک خائن

خلاصه داستان : بعد از سقوط امپراطوری به خاطر هومونکولی ها، اوینروز، هفتمین پرنسس، بعد از نوشیدن سمی که خواهر کوچکترش بهش داده می‌میره. وقتی چشماش رو باز می کنه میفهمه که به هشت سال قبل برگشته… برای جلوگیری از سقوط خانواده سلطنتی، ایو تصمیم میگیره که میکائیل، رهبر هومونکولی ها که مشهور به ‘هیولای زندان شناور’ رو برگردونه و اون رو شوالیه شخصی خودش کنه.

دانلود مانهوای این بچه برای تو نیست !

خلاصه داستان : کالیا، قهرمان بزرگ جنگ که به جنگ پایان داد. یه روز میفهمه که...بارداره؟! از بین همه مردم، پدر فرزندش که شب پرشور را با او گذراند، سایمون تایرون، جادوگر امپراتوری و بهترین دوست اوست. کایلا معتقد است که سیمون بچه نمی‌خواهد، بنابراین وقتی سیمونه نیست، بازنشستگی خود را اعلام می‌کند و ناپدید می‌شود تا باردار بودنش را پنهان کند و فرزندش را سالم به دنیا آورد. اما حقیقت این است که سایمون کالیا را بیش از هر کس دیگری دوست داشت. بنابراین، جستجوی دیوانه وار برای او "این کودک مال تو نیست" آغاز شد!

دانلود مانهوای شرور را بکش

خلاصه داستان :  اریس میزلیان فقط میخواد بمیره. بیش از حد کار کردن و دست کم گرفتن در دنیای واقعی عالی نبود، اما زندگی به عنوان شرور در یه رمان عاشقانه حتی بدتره. اگه اریس بتونه تو رمان بمیره، شاید بتونه به واقعیت برگرده، اما داستان بهش اجازه نمیده. اون که ناامید از فرار از زندگی به عنوان شکنجه‌گر قهرمان داستانه، با کمک جادوگر، شوالیه و کشیش اعظم راهی سفر میشه. آیا میتونه راه بازگشت به دوستان و خانوادش رو پیدا کنه یا اریس محکوم به آینده‌ای خیالیه؟

دانلود مانهوای سلنا

خلاصه داستان :  تو هرگز نمی توانی مالک آرامش من باشی. سلنا تنها وارث خانواده سرنیتی شد. مادربزرگش برای نجات خانواده ناامن، او را به منفورترین مرد پادشاهی ازدواج کرد. تنها چیزی که می تواند سلنا را که در حال سقوط است آرام کند معشوق او فردریک است. در آن روز زیبا و باشکوه تابستانی آرامش، داستان سه نفر با نفرت و عشق داغ در هم آمیخته است.

دانلود مانهوای هیولای رام شده توسط شرور

خلاصه داستان : تنها شرور واقعی رمان، مرد خوش تیپی را گرفت و تا آخر عمر اهلی خودش کرد. بعد از اینکه ترسش را نسبت به خودش زیاد کرد، مرد یاد گرفت که از او التماس کند و تبدیل به حیوانی شد که حتی اگر افسارش را شل کند هرگز نمی توانست از او فرار کند. با این حال، یک روز، حیوان عاشق می شود و با زنی که او را نجات داد، امپراتور می شود و زن شرور را در اسارتی ابدی فرو می برد.